حادثه در یک شهربازی تهران| ۳۱ نفر نجات پیدا کردند در پی حمله یک سگ ولگرد ۹ نفر در سبزوار مصدوم شدند پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) | تداوم بارش‌های رگباری تا پایان هفته اسکان بیش از ۱۰۲ هزار زائر در فضا‌های آموزشی مشهد | آیا مدارس مشهد در روز شنبه (۱۶ فروردین ۱۴۰۴) تعطیل است؟ صدور هشدار سطح نارنجی هواشناسی کشور در پی تشدید بارش باران (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) «اوتیسم»، درخودماندگی خاموش | از هر ۷۰ نوزاد، یک نفر به اوتیسم مبتلا می‌شود علت تعطیلی دانشگاه‌های یزد در روز‌های شنبه و یکشنبه (۱۶ و ۱۷ فروردین ۱۴۰۴) چیست؟ انفجار مین در سردشت یک مصدوم بر جای گذاشت (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) آیا رژیم غذایی پرنمک خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد؟ زنان باردار در ماه‌های آخر بارداری تا حد امکان از رانندگی خودداری کنند برقراری ۷۲۸۰۰۰ تماس با اورژانس در نوروز توصیه‌های ایمنی برای سیزده بدر | در این مکان‌ها مستقر نشوید تصادف‌های صبح سیزده‌بدر در مشهد؛ ۱۴ مصدوم در دو حادثه رانندگی (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) معرفی ۲۲ هزار مرکز غیر بهداشتی به مراجع قضایی ۱۳ فروردین، بهانه‌ای برای آشتی با طبیعت است | مشهد، پرچمدار ترویج فرهنگ احترام به طبیعت باشد جان باختن ۷۴۷ مسافر نوروزی در ۱۸ روز استقرار ۳۹ آمبولانس و موتورلانس در بوستان‌های خراسان‌رضوی (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) گذراندن زمان در طبیعت، فواید بسیاری در حفظ سلامت روان دارد تولد نوزاد با وزن حدود ۴کیلو و ۹۰۰ گرم در قوچان  (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) ورود سامانه بارشی جدید از جمعه (۱۵ فروردین ۱۴۰۴) ۱۳ فروردین، از افسانه پوریم تا جشن طبیعت ماهی های قرمز را فردا در رودخانه ها رها نکنید!+ویدئو تردد از تهران به شمال ممنوع شد (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) مقصران سانحه واژگونی اتوبوس کرمان _ مشهد شناسایی شدند ماجرای فرود اضطراری هواپیمای کویتی در فرودگاه زاهدان چه بود؟ ترافیک سنگین در جاده‌های شمال (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) شمار جان‌باختگان ناشی از تصادفات در نوروز ۱۴۰۴، به ۷۰۴ نفر رسید (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) پایان گروگان‌گیری پدر آیسان اسلامی بلاگر معروف پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی برای ۱۲ و ۱۳ فروردین ۱۴۰۴ یک کنشگر محیط زیست: مردم در سیزده‌به‌در، جز ردپا چیزی در طبیعت باقی نگذارند آغاز موج بازگشت مسافران نوروزی | احتمال اعمال محدودیت‌های مقطعی در محور‌های شمالی
سرخط خبرها

نذر بی بی  زبیده

  • کد خبر: ۱۶۹۲۴۶
  • ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۸
نذر بی بی  زبیده
وقتی بی بی جوان بود، در مسیر تهران به بابل تصادف می‌کند. هنگام تصادف اکبرآقا همسرش و اعظم دخترشان هم همراه بی بی بودند.

چادر گل دارش را به دندان گرفته بود. همان طور که داشت آستینش را بالا می‌زد، زیر لب با خودش حرف می‌زد. شما چه کار به من دارید؟ می‌گم می‌خوام خون بدم، بگید چشم.

بعد رگ‌های سبزرنگش را که از زیر پوست چروکیده و نحیف دستانش ورقلمبیده بود، نشان دخترش داد و گفت: دِ بیا. ببین. از این رگ‌ها خون می‌گیرن. من از شما سالم ترم. ما جوان‌های دنبه و روغن زرد  هستیم، مثل شما روغن نباتی خورا نیستیم. یالا یکی من رو ببره انتقال خون، زود.

من بی بی زبیده را با دندان بلند نیشش به خاطر دارم. او مادربزرگ هم کلاسی ام در دوره ابتدایی بود. وقتی می‌خندید، آن دندان روی لب‌های نازکش را می‌گرفت. بی بی چندخانه آن طرف‌تر از منزل ما ساکن بود. ماهی یک بار مادر سمیه به خانه بی بی زبیده می‌آمد و او را با خودش به دکتر می‌برد. هر چندماه یک بار هم او را به مرکز انتقال خون می‌بردند، اما دوسه ماهی بود هرچه بی بی اصرار می‌کرد، بچه‌ها قبول نمی‌کردند او خون بدهد. ماجرای خون دادن بی بی زبیده هم شنیدنش خالی از لطف نیست.

وقتی بی بی جوان بود، در مسیر تهران به بابل تصادف می‌کند. هنگام تصادف اکبرآقا همسرش و اعظم دخترشان هم همراه بی بی بودند. گویا یک خودرو از فرعی وارد اصلی می‌شود و به آن‌ها برخورد می‌کند. آن‌ها را به بیمارستان می‌رسانند. انگار هر رهگذری که پیکانشان را می‌دیده، به نشانه دفع بلا پول خرد روی خودرو می‌انداخته است.
بی بی زبیده در بیمارستان به هوش می‌آید. وقتی سراغ دخترش را می‌گیرد، می‌گویند اعظم خیلی خون از دست داده است. درخواست خون کرده اند از تهران بیاید. هر هفته در آن مسیر تصادف می‌شود و خون خیلی لازم می‌شود. برای همین مدام باید درخواست بدهند خون برسد.

هر دو پای بی بی شکسته بود. هرچه به دکتر‌ها التماس می‌کند از او خون بگیرند، موافقت نمی‌کنند. می‌گویند خودت جراحی در پیش داری و امکانش نیست.

بی بی از ترس اینکه خون نرسد و دخترش از دنیا برود، همان جا نذر می‌کند سالی پنج بار به نیت پنج تن خون بدهد. چندماه بعد که همه شان سالم و سلامت به خانه برگشتند، برای بار اول بی بی خون می‌دهد، اما حالا از بی بی سنی گذشته است و بازهم اصرار پشت اصرار.

چادر رنگی اش را سرش کرده است و تندتند راه می‌رود. گاهی به پشت سرش هم نگاه می‌کند. آمدید، آمدید، نیامدید، پرسان پرسان می‌روم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->